طاهاطاها، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

قصه من و طاها

هشت ماهگی تمام و ورود به نه ماهگی

طاها جونی مامان دیروز 24 مرداد جمعه هشت ماهگیت تمام شد و وارد نه ماهگی شدی. تغییرات: مهمترینش اینه که دوتا دندون کوچولو در آوردی .ایستادنت خیلی بهتر شده .از حالت ایستاده به نشستن رو یاد گرفتی و کمتر سرت میخوره زمین.قبلا عدد ده رو خیلی دوست داشتی و همش میگفتی ده ده ده .اما جدیدا عدد به عدد دو هم علاقه پیدا کردی و دو دو دو هم میگی .شیشه شیر رو کلا بیخیال شدی من هم نمیدونم وقتی برم سر کار باید چکار کنم که شیشه نمیخوری .وابستگیت به من و بابایی بیشتر شده و همیشه دنبال مایی .بابا رو خیلی تکرار میکنی و احساس میکنم معنیشو میفهمی ،مامان رو تا دو روز پیش تکرار نمیکردی .اما این دو روزه گهگاهی توی گریه هات مامان رو تکرار می کردی و...
25 مرداد 1393

رویش اولین مروارید

سلام گلم.بالاخره در پنجشنبه 16 مرداد (هفت ماه و بیست و سه روزگیت ) اولین مرواریدت در اومد و هممونو خوشحال کرد .انگشتمو گذاشته بودم روی لثه ات که دیدم یه چیز تیزی روشه.بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه خودش بود .خدا روشکر. در کنار این مرحله از رشدت خبرهای دیگه ای هم هست. این مدت خاله جون پیشمون بود و خیلی بهمون خوش گذشت .یکشنبه 12 مرداد با هم به بازار رفتیم و شبش دوباره به پیاده روی رفتیم.این اولین باری بود که با هم پیاده روی می رفتیم.تو هم توی کالسکه بودی و بخاطر همین نشد خیلی سمت جنگل بریم .ولی برای تجربه اولت خوب بود . دوشنبه 13 مرداد (هفت ماه و بیست روزگیت ) به اتفاق مادر جون و پدر جون و خانواده خاله هدی ب...
18 مرداد 1393

این مدت چی شد...

سلام عزیزم.این مدت پر از خاطره بود . چهارشنبه اول مرداد جشن نامزدی عمو محمد بود .شما هم که مثل همیشه از جمعیت میترسیدی و گریه میکردی.ولی خوب یه جورایی دووم آوردیم و تا آخر مراسم موندیم. سه شنبه 7 مرداد عید فطر بود.یعنی اولین عید فطر شما .دایی جونها و زندایی جونها و خاله جون و داداش ایلیا هم اومدند . خلاصه جعممون جمع بود .همون شب برای اولین بار بدون تکیه گاه یکی دو ثانیه وایستادی . فرداش چهارشنبه همه با هم رفتیم جنگل که خوش گذشت . چون گوشی منو دوباره با آب دهن مبارکت آب بندی کرده بودی و تو کما فرستاده بودی ، صبح چهارشنبه رفتیم و یه گوشی جدید خریدیم.عمرا دیگه بدم دستت . شب چهارشنبه 8 مرداد هم مراسم حنا بندان پسر عموی من ب...
11 مرداد 1393
1